سپنتاسپنتا، تا این لحظه: 12 سال و 11 ماه و 23 روز سن داره

سـ3ـــ مثل سپـــــــنتا❤❤❤

53⋆ آخـــجـ ون بــــرفـــ ـ ـ ـ

  بین زمین و آسمون ، مثل پر کبوترا               بـــــ ـــرف میاد ریز و درشت              دانه به دانه مشت مشت امسال زمستون خیلی زور رسید.هنوز درختها لباسهای زرد پاییزیشونو درنیاوردن که برف غافلگیرشون کرد. این اولین برفیه که سپنتا میبینه .با هم رفتیم پشت پنجره و برف رو تماشا کردیم.واقعا زیباس. چندتا عکس هم از مناظر گرفتیم. باغچه خونمون درختهای توی کوچه پارک کنار خونمون...
17 آبان 1390

51⋆ نقاشـــــــی روی دیــوار

 مدتها بود که می خواستیم این کارو شروع کنیم. یعنی نقاشی روی دیوار. تا اینکه بالاخره جسارت به خرج دادیم و دست به کار شدیم. به عنوان اولین کار فکر می کنم چیز بدی نشد. قراره در آینده نزدیک اتاق سپنتا جونمم خوشگل کنیم با طرحهای خوشگل . البته اگه سپنتا شاه همکاری بفرمایند.به امید پروردگار. ...و بعد از اون هم دیوارهای شهر رو کنترات برداریم برای طراحی!!!!!!!!!!               ٢تا عکس از اولین کار برای یادگاری میذارم اینجا.         ...
12 آبان 1390

50⋆ دالــی مــ ـــوشـــ ــــ ـهـ

امروز حسابی شیطون شده بودی جیگمل مادر!!! صبح طبق معمول آوردمت تو آشپزخونه پیش خودم تا صبحونه بخورم.داشتم از توی یخچال چیزی برمی داشتم  و از بالا و کنار در یخچال با شما هم دالی موشه بازی کردم و شما هم از اون خنده های خوشگل و قهقهه ای می کردی .  من هم که بی جنبه ...سریع دوربین رو آوردم وشروع کردم به عکس گرفتن و فیلم گرفتن ... ول کن هم نبودم. آخه عشق می کردم وقتی  اون جوری می خندیدی. الهی که همیشه لبات خندون باشه عشق بی همتای من. این هم عکس های خوشگلت...   ...
11 آبان 1390

47⋆ محـــــــــــــــرومـ ـیـ ت

  و ا ی مامانی نمی دونی چه دردی داشت. وقتی آمپول رو زد آقای دکتر انگار  دستم آتیش گرفت. اونقدر دستم درد می کرد که دیگه نتونستم رانندگی کنم.ماشین رو بابایی اومد و برد. ٣ ساعت ازت دور بودم.وقتی برگشتم خونه  دلم می خواست محکم بغلت کنم اما نمی تونستم. دلم پر کشیده بود برات سپنتای نازم.الهی قربونت برم.                          الان که دارم برات می نویسم توی کریرت نشستی و داری حسابی شیطونی می کنی  و دست و پا می زنی و صداهای جور واجور درمیاری.اما کم کم داری غر...
10 آبان 1390

48⋆ عکسهـای هـنری سپنتــا1

  یادش به خیر اون روزها که سپنتا کوچیکتر بود این عکس ها رو گرفتیم با هـــــ ــــم.چقدر زود گذشت... الهی مادر فدات بشه که با من همکاری می کردی پروانه ای به نام سپنتا   سپنتا و دوستش دلقک در حال توپ بازی   سپنتا و نی نی گولو تو جنگل   40 روزگی سپنتا تو آسمون پرستاره اش   آخ الهی که قربونت برم که اینقد خوش عکسی کوچولوی قشنگم. ...
10 آبان 1390

49⋆ 2 بیتی ـهــــای سپنتـایـی

 دیشب خوابم نمی برد ،سپنتا روی سینه ام خوابیده بود،  یه احساساتی به صورت شعر از قلبـــ ـــــم گذشت که حالا برای پسر گلم می نویسم...هر مادری ممکنه برای ابراز احساساتش شاعر بشه!!!     سپنتا گل نــــــــــــــــازه             لباش غــــنچه بــازه به خوشگلیش می نازه            خـــب بــایدم بنــــازه   سپنتا گل مریــــــــ م                 عز...
10 آبان 1390

46⋆دســـتت درد نکـــه مادر

  ٢-٣ ماهی میشه که مادر دستش درد می کنه و نمی تونه خیلی کارها رو ب ه  راحتی انجام بده . بغل کردن من هم براش خیلی سخته به خاطر هین هم من سعی می کنم زیاد ازش بغل نخوام.آخه من پسر خوبی هستم و باید هوای مادرمو داشته باشم. قراره امروز بره آمپول بزنه تا خوب بشه. مادر درد نداره  نگران نباش... خدایا کمک کن مامانی زود زود خوب بشه. تا ایقد عذاب نکشه.                                            &...
8 آبان 1390