65⋆ منـ م مـ ـی خوام
بالاخره مادر رو مجبور کردم که از غذایی که می خورن به من هم بده.
آخه هر روز هی همشون جمع می شن دور همدیگه و هی هی یه چیزایی میذارن دهنشون.خب من هم دیگه اینو فهمیدم که هر چی به طرف دهنا میره مزه خوبی داره. خب منم دلم میخواد دیگه.هر چی هم که نگاشون می کنم اصلاً انگار نه انگار.دریغ از یه لقمه...برای همین هم 2 روز پیش که همه جمع شدن دوباره تا کله پاچه بخورن ، اونقدر دست و پا زدم و اشتیاق نشون دادم تا مادر مجبور شد یه توک قاشق به من هم بده.
...........آخیـــــــــش.........ـــــــ خدا کنه باز هم بده.
مادر میگه چند روز دیگه بیشتر نمونده تا من هم غذا خوردن رو شروع کنم.
وای ...چه لحظه با شکوهــــ ـی
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی