127⋆ ایـــ ـن روزهــــای سپــــــــنتا
از وقتی ٤ دست و پا راه می ره دیگه نمیشه یه لحظه هم ازش غافل شد ...دلش می خواد از همه چی سر
در بیاره و همه جا سرک بکشه....حس کنجکاویش هم که امونش نمی ده....
اولا به سختی از یه دونه پله آشپزخونه بالا می رفت...و پایین اومدنش هم بلد نبود...ولی حالا...کلی
حرفه ای شده در این مقوله!!!! سه سوت می ره ار پله بالا و به راحتی پایین میاد...کلا بالا و پایین رفتن از
بلندی رو خیلی دوست داره...چند روز پیش هم از مبل بالا رفت ...البته روروئکش کنار مبل بود و اول پاشو
گذاشت روی پایه روروئک و بعد در کمال تعجب دیدم که روی مبل داره این طرف و اون طرف میره!!!!!
....دست دستی کردن هم یاد گرفته ...تا بچه هارو توی تلویزیون می بینه دارن دست می زنن و شادی
می کنن...شروع می کنه به مثلا هورا کشیدن و دست زدن و به من هم نگاه می کنه یعنی تو هم دست
بزن...و من هم باهاش همکاری می کنم!!!! البته از این موضوع برای رسیدن به اهدافش هم استفاده
می کنه...چطوری؟؟؟...وقتی می بینه مانعش میشیم که کاری رو انجام بده ...شروع می کنه به دست
زدن و خوشحالی کردن که مثلا رد گم کنه!!!
....حرف زدن با تلفن رو هم یاد گرفته...گوشی تلفنو می گیره دستش، پشت و رو می ذاره گوشش و
حرف می زنه با اون زبون شیرین خودش...
...ریموت کنترل تلویزیونو می گیره دستش و دگمه هاشو فشار میده و ریموتو می گیره به طرف تلویزیون.
البته بیشتر خودشو فشار می ده به جای دگمه ها!!!!
....توپشو خوب می شناسه....وقتی بهش می گیم توپت کو؟؟؟ می گه " توووو" و میره دنبال توپش و
پیداش می کنه....
....عاشق ددره...و بچه های تو پارک ....وقتی می بریمش پارک و بچه ها رو می بینه کلی ذوق می کنه.
....خلاصه دنیایی داریم با این پسر ....