122⋆ یــ ه جشن کوچولو
٤ شنبه صبح روز تولد سپننا ، عمو حسین ... شوهر خاله سپنتا ، زنگ زد گفت شب بیاید خونه ما برای
سپنتا می خوام کیک بگیرم...
من و سپنتا از صبح رفتیم و باباجی هم شب اومد...
باز هم خاله گیتی و عمو حسین شرمندمون کردن...یه کیک و یه کادوی خوجـــل برای سپنتا گرفته بودن...
کادوش یه جفت کتونی سفید مشکی بود که وقتی می پوشه باباجی می گه شبیه فردی ،
مورچه ای که کارتونشو اون وقتا نشون می داد، میشه!!!!!!!!!
دستشون درد نکنه...
.....و حالا عکساش...
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی